خانواده هنوز اجازه نداده برم تهران. میخوام برم. خسته شدم از توی خونه بودن. حتی خونهی خودمم نمیخوام باشم. میخوام برم سر کار. بشینم اونجا کار کنم. میخوام توی یه محیط مناسب کار باشم تا فقط و فقط کار کنم. خسته شدم از این وضعیتِ «ِ بیقرار»طور که همش استرس آینده رو دارم. باید شروع کنم مثل خر کار کردن تا عقب ماندگی های این مدت رو جبران کنم. دیشب هم متوجه شدم که شرکت قراره یه سری تغییر و تحولاتی داشته باشه که در نتیجهی اون قراره تیم ما با چندتا تیم دیگه یا ترکیب بشه یا منحل بشه و بچههاش پخش بشن با تیمهای دیگه. و البته شاید حقوقا رو هم زیاد نکنن چون به استدلال هیئت مدیره، حقوق بچهها زیاده (راس میگن). این تغییرات این بهانه رو دست من میده که بتونم از شرکت برم. اتفاقا به دکتر هم سپرده بودم برام توی یه صنعت جدید کار پیدا کنه. البته خودمم میتونستم برم توی ۱-۲ تا شرکت ادنتورک خوب ایران ولی دکتر میگفت «کل مارکتینگ ایران چند؟» که در نتیجه منو از این صنعت پشیمون کرد. ضمنا زیاد نشدن حقوقها یه خوبی هم داره اینه که دیگه حسرت حقوق خوب اینجا رو نمیخورم :)) میدونم منطقا برای منی که دارم از شرکت میرم، حقوقهای بعد من هیچ اهمیتی نباید داشته باشه ولی دلخوشی باحالیه D: مطمئنم پارسال هیچ جایی اندازه این شرکت به من حقوق نمیداد واسه همین پیشنهادهای کاری دیگهام منو جلب نمیکرد و تنبل میشدم. اما الان اوضاع رقابتیتره و خوب تصمیمگیری رو برای آدم راحتتر میکنه.
میخوام برم یه شرکت جدید تا دوباره اون فشار یادگیری و کاری روم زیاد بشه. نیمهی دوم ۹۷ از نظر فنی رشد چندانی نکردم و از خودم راضی نیستم. فیالواقع از نظر خودم از هیچ نظری رشد چندانی نکردم و حتما باید جبرانش کنم. بریم که بتریم امسال رو.
برای شروع باید خدمت خودم عرض کنم که اولین تارگت باید انجام کارهای پروژهی ضبط ویدئو باشه که خیلی وقته عقبه و امیدوارم بتونیم از این به بعد هر جلسه دو قسمت ضبط کنیم. پس باید محتواشو زودتر آماده کنم.
ضمنا یه ارائهی دانشگاهی هم دارم که باید بشینم بخونم تا همگروهیهای عزیز بیان کامنت بدن روش.
امروز یکم این پروژه رو جلو میبرم بعدش که خسته شدم میرم روی ارائه. پیش به سوی آیندهی دوست داشتنیتر
درباره این سایت