آقا اصلا میفرمایند جوگیر را خود همون سگ بگاد! دیگه از این واضحتر نمیتونستم بگم. صبح رفتم مصاحبه. بعدش رفتم به دوستم قول بیزنس مشترک دادم. بعد اومدم خونه برای یه کار دیگه تلاش کردم. بعدش توی توئیتر به یه آدم رسانهای قول همکاری مشترک! واقعا من فکر میکنم چند نفرم؟ چهارشنبهی هفتهی بعد قرار صبحانهی کاری با اون آدم رسانهای دارم. خوش بختانه به اندازهی کافی تا اون موقع فاصله هست. جالبش چیه؟ به خدا همهی این کارایی که قول میدم رو دوست دارم. اما مثل یک گشاد نشستم دارم برای شما چرت مینویسم :)) تازه توئیترم رو ندیدید. همش ولم اونجا. فردا نمیرم توئیتر تا حساب کار دستم بیاد. راستی حتی گربه هم باید نگهدارم از دو هفتهی دیگه :)) خدایا منو «کاپی دیس فایل هیِر» بنمای :))
خلاصه این از وضعیتِ وقتِخودپرکنی بنده. کارهای فوری که دارم یکی تحویل دادن تمرین مصاحبهطور یه شرکت فایننسیه. خوشم اومده از تحلیلش. فردا میشینم اونو انجام میدم. ۵ شنبه باید اگر بشه ضبط رو تموم کنیم. باید برای تعریف از تلگرام متن بنویسم. اینو احتمالا راحتتر از اینور و اونور کپی کنم که زود جمع شه بره. یه ارائهی استراتژی هم هفتهی بعد دارم که نصف بیشتر پاورپوینتش رو آماده کردم اما باید حرفایی که میخوام بزنم رو هم آماده کنم. ولی فردا رو بهتره فقط به دوتا مورد اول اختصاص بدم.
بچهها بیاین منو به راه راست هدایت کنین. ارشادم کنید. به کمکتون برای زندگی نیاز دارم. تازه کتاب هم کم خوندم این ماهها.
درباره این سایت